آخرین به‌روزرسانی:

شق کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / shagh kardan /

to make erect, to make stiff, to stiffen

راست شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

او احساس هیجان شدیدی کرد که باعث شق کردنش شد.

He felt a rush of excitement that made him erect.

دیدنش باعث شد که او بلافاصله شق کند.

The sight of her made him instantly make stiff.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت شق کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شق کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شق کردن

لغات نزدیک شق کردن

پیشنهاد بهبود معانی